زناشویی

چرا در برخی روابط احساس می‌کنیم که درک نمی‌شویم؟ 19 نکته کلیدی

همه ما در طول زندگی با روابط مختلفی سروکار داریم، چه روابط خانوادگی، دوستانه، عاطفی و یا کاری. گاهی اوقات در این روابط، علی‌رغم تلاش برای برقراری ارتباط و انتقال احساسات، با این احساس ناخوشایند روبرو می‌شویم که درک نمی‌شویم. این حس می‌تواند بسیار آزاردهنده و حتی مخرب باشد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ دلایل متعددی برای این احساس وجود دارد که در این مقاله به 19 نکته کلیدی در این زمینه می‌پردازیم:

  • عدم همدلی:

    طرف مقابل توانایی قرار دادن خود به جای شما و درک احساساتتان را ندارد.

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • گوش ندادن فعال:

    به جای اینکه به حرف‌های شما با دقت گوش دهند، در حال فکر کردن به پاسخ خود هستند.
  • قضاوت زودهنگام:

    قبل از اینکه فرصت داشته باشید تمام منظور خود را بیان کنید، شما را قضاوت می‌کنند.
  • تفاوت در ارزش‌ها و باورها:

    دیدگاه‌های اساسی شما با طرف مقابل در تضاد است.
  • مشکلات ارتباطی:

    شما در بیان واضح و موثر احساسات و نیازهای خود مشکل دارید.
  • عدم صراحت:

    انتظار دارید طرف مقابل منظور شما را حدس بزند، به جای اینکه آن را به طور مستقیم بیان کنید.
  • سبک‌های ارتباطی متفاوت:

    شما و طرف مقابل سبک‌های ارتباطی متفاوتی دارید (مثلاً یکی درون‌گرا و دیگری برون‌گرا).
  • تجربه‌های زیستی متفاوت:

    شما تجربه‌های متفاوتی در زندگی داشته‌اید که باعث شده دنیا را به شکل متفاوتی ببینید.
  • عدم شناخت از خود:

    خودتان را به درستی نمی‌شناسید و در نتیجه نمی‌توانید احساسات خود را به طور واضح بیان کنید.
  • نادیده گرفتن احساسات:

    طرف مقابل احساسات شما را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد یا آنها را انکار می‌کند.
  • پیش‌فرض‌های نادرست:

    طرف مقابل پیش‌فرض‌هایی در مورد شما دارد که درست نیستند.
  • فقدان اعتماد:

    به طرف مقابل اعتماد ندارید و نمی‌توانید به او احساسات واقعی خود را بگویید.
  • ترس از آسیب‌پذیری:

    می‌ترسید آسیب‌پذیر باشید و احساسات واقعی خود را نشان دهید.
  • سطحی بودن رابطه:

    رابطه شما عمیق نیست و بر پایه‌های سطحی استوار است.
  • عدم تمایل به درک:

    طرف مقابل تمایلی به درک شما ندارد و صرفاً به دنبال اثبات حقانیت خود است.
  • فشارهای بیرونی:

    فشارهای بیرونی (مانند استرس یا مشکلات مالی) باعث می‌شوند که طرف مقابل نتواند به شما توجه کافی داشته باشد.
  • سوء تفاهم‌ها:

    سوء تفاهم‌های کوچک و بزرگ باعث می‌شوند که یکدیگر را به درستی درک نکنید.
  • انکار مسئولیت:

    طرف مقابل مسئولیت اعمال و رفتار خود را نمی‌پذیرد و همیشه دیگران را مقصر می‌داند.
  • انتظارات غیرواقعی:

    از طرف مقابل انتظارات غیرواقعی دارید و فکر می‌کنید که او باید همه نیازهای شما را برآورده کند.

درک نشدن در یک رابطه می‌تواند ناشی از ترکیبی از این عوامل باشد. باید این عوامل را شناسایی کرده و برای بهبود ارتباط خود با طرف مقابل تلاش کنید. با شناخت این عوامل و تلاش برای بهبود ارتباط، می‌توان تا حد زیادی از این احساس ناخوشایند رهایی یافت و روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تری را تجربه کرد.

1. تفاوت در سبک‌های ارتباطی

همه ما با سبک‌های ارتباطی متفاوتی بزرگ شده‌ایم.برخی مستقیم و شفاف صحبت می‌کنند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با اشاره.این تفاوت‌ها می‌توانند منجر به سوءتفاهم و احساس عدم درک شوند.وقتی یک فرد به طور واضح و مستقیم حرف میزند و طرف مقابل او غیر مستقیم، ممکن است فرد اول احساس کند که طرف مقابل حرف هایش را نمی فهمد یا نادیده می گیرد.در ضمن، برخی افراد به دنبال کلمات دقیق و صحیح برای بیان احساسات خود هستند، در حالی که برخی دیگر از زبان بدن و لحن صدا برای انتقال پیام استفاده می کنند.

این تفاوت ها می‌تواند به عدم درک متقابل منجر شود.

تلاش برای شناخت و پذیرش سبک ارتباطی طرف مقابل، قدم مهمی در کاهش این احساس است.مثلا اگر متوجه شدید که همسرتان به طور غیرمستقیم صحبت می‌کند، سعی کنید به لحن و زبان بدن او توجه بیشتری داشته باشید.به خود یادآوری کنید که تفاوت در سبک ارتباطی به معنای عدم علاقه یا اهمیت ندادن نیست، بلکه صرفاً یک تفاوت در نحوه ابراز است.یادگیری سبک ارتباطی همدیگر زمان می برد و نیازمند صبر و حوصله است.

2. گوش ندادن فعال

گوش دادن فعال فراتر از شنیدن صرف است.شامل تمرکز کامل بر روی صحبت‌های طرف مقابل، درک احساسات و پیام‌های او، و پاسخ دادن به گونه‌ای که نشان دهد واقعاً درک کرده‌اید، می‌باشد.وقتی به صحبت‌های فرد مقابل به طور فعال گوش نمی‌دهیم، ممکن است جزئیات مهمی را از دست بدهیم و در نتیجه نتوانیم او را به درستی درک کنیم.گوش دادن فعال نیازمند این است که تلفن همراه خود را کنار بگذاریم، به چشمان فرد مقابل نگاه کنیم و از قطع کردن صحبت او خودداری کنیم.در ضمن، باید با سوال پرسیدن و خلاصه کردن صحبت‌های طرف مقابل، نشان دهیم که به حرف‌های او توجه می‌کنیم.

مثلا می‌توانید بگویید: “اگر درست متوجه شده باشم، شما از این موضوع ناراحت هستید؟” این کار نشان می دهد که شما به حرف های او گوش داده اید و سعی در درک احساسات او دارید.

با تمرین گوش دادن فعال، می توانیم به طور قابل توجهی کیفیت روابط خود را بهبود بخشیم.

3. پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌های نادرست

ما اغلب با پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌های نادرست وارد روابط می‌شویم، که می‌تواند مانع از درک واقعی طرف مقابل شود.این پیش فرض ها ممکن است بر اساس تجربیات گذشته، کلیشه ها و یا اطلاعات نادرست شکل گرفته باشند.وقتی با پیش فرض ها به سراغ کسی می رویم، ممکن است حرف های او را به گونه ای تفسیر کنیم که با پیش فرض های ما مطابقت داشته باشد، حتی اگر واقعیت چیز دیگری باشد.مثلا اگر فکر می کنید که همه مردها بی احساس هستند، ممکن است هرگونه ابراز احساسات از طرف همسر خود را نادیده بگیرید یا آن را غیرواقعی بدانید.

برای رهایی از این دام، سعی کنید آگاهانه به پیش فرض های خود توجه کنید و آنها را به چالش بکشید.

به جای اینکه فرض کنید می‌دانید طرف مقابل چه فکر می‌کند یا چه احساسی دارد، از او سوال کنید.به خود یادآوری کنید که هر فرد منحصر به فرد است و تجربیات و دیدگاه های خاص خود را دارد.

4. عدم همدلی

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. وقتی همدلی وجود ندارد، درک احساسات و دیدگاه‌های طرف مقابل دشوار می‌شود. بدون همدلی، ممکن است به احساسات دیگران بی تفاوت باشیم یا حتی آنها را مسخره کنیم. همدلی یک مهارت قابل یادگیری است. برای تقویت همدلی، سعی کنید خود را به جای طرف مقابل قرار دهید و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید. مطالعه رمان ها و تماشای فیلم های مستند نیز می‌تواند به افزایش همدلی کمک کند. با تمرین همدلی، می‌توانید روابط عمیق تر و معنادارتری را تجربه کنید.

5. ترس از آسیب‌پذیری

آسیب‌پذیری به معنای باز کردن خود به روی دیگران و نشان دادن احساسات واقعی خود است. ترس از آسیب‌پذیری می‌تواند مانع از برقراری ارتباط صمیمانه و در نتیجه، درک متقابل شود. وقتی از آسیب پذیر بودن می ترسیم، ممکن است احساسات خود را پنهان کنیم و سعی کنیم قوی به نظر برسیم. این کار باعث می شود که طرف مقابل نتواند ما را به طور کامل بشناسد و درک کند. برای غلبه بر ترس از آسیب پذیری، باید به خود یادآوری کنیم که آسیب پذیری نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت است. در ضمن، باید با افرادی که به آنها اعتماد داریم، ارتباط برقرار کنیم و به تدریج احساسات خود را با آنها در میان بگذاریم. هرچه بیشتر بتوانیم آسیب پذیر باشیم، روابط عمیق تر و معنادارتری خواهیم داشت.

6. انتظارات غیرواقعی

انتظارات غیرواقعی از روابط می‌توانند منجر به ناامیدی و احساس عدم درک شوند. هیچ‌کس نمی‌تواند تمام نیازهای ما را برآورده کند و همیشه ما را به طور کامل درک کند. داشتن انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل، باعث می شود که همیشه احساس کنیم چیزی کم است. مثلا اگر انتظار داشته باشیم که همسرمان همیشه و در هر شرایطی با ما موافق باشد، حتماً ناامید خواهیم شد. برای داشتن انتظارات واقع بینانه، باید به این نکته توجه کنیم که هر فرد دارای نقاط قوت و ضعفی است. در ضمن، باید بپذیریم که اختلاف نظر و سوءتفاهم بخشی طبیعی از هر رابطه ای است. به جای تمرکز بر روی نقص های طرف مقابل، سعی کنید بر روی نقاط قوت او تمرکز کنید و قدردان آنها باشید. با داشتن انتظارات واقع بینانه، می توانیم از ناامیدی و احساس عدم درک جلوگیری کنیم.

7. مشکلات ارتباطی حل نشده

مشکلات ارتباطی حل نشده می‌توانند به مرور زمان انباشته شده و منجر به سوءتفاهم‌های بیشتر و احساس عدم درک شوند. اگر مشکلات را نادیده بگیریم و آنها را حل نکنیم، ممکن است به یک چرخه معیوب تبدیل شوند. برای حل مشکلات ارتباطی، باید به طور با صداقت و باز با طرف مقابل صحبت کنیم. در ضمن، باید به احساسات یکدیگر احترام بگذاریم و سعی کنیم به یک راه حل مشترک برسیم. اگر نمی توانید مشکلات را به تنهایی حل کنید، می‌توانید از یک مشاور کمک بگیرید. حل مشکلات ارتباطی نیازمند زمان و تلاش است، اما نتیجه آن یک رابطه سالم تر و رضایت بخش تر خواهد بود.

8. کمبود زمان و توجه

در دنیای پرمشغله امروزی، کمبود زمان و توجه می‌تواند به روابط آسیب برساند. وقتی زمان کافی برای صحبت کردن و گوش دادن به یکدیگر نداریم، درک متقابل دشوار می‌شود. اختصاص دادن زمان با کیفیت به روابط، از اهمیت بالایی برخوردار است. این زمان می‌تواند شامل صرف شام با هم، قدم زدن در پارک، و یا صرفاً صحبت کردن در مورد روزمره باشد. مهم این است که در این زمان، تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف کنیم و از انجام کارهای دیگر خودداری کنیم. حتی چند دقیقه توجه کامل می‌تواند تاثیر زیادی بر روی احساس درک شدن داشته باشد. برای برنامه ریزی زمان با کیفیت، می‌توانید از تقویم استفاده کنید و زمان های خاصی را به این کار اختصاص دهید.

9. تفاوت در ارزش‌ها و باورها

تفاوت در ارزش‌ها و باورها می‌تواند منجر به درگیری و احساس عدم درک شود. وقتی ارزش‌های اساسی ما با ارزش‌های طرف مقابل در تضاد باشد، درک دیدگاه‌های او دشوار می‌شود. تفاوت در ارزش ها به این معنی نیست که رابطه محکوم به شکست است. مهم این است که به ارزش های یکدیگر احترام بگذاریم و سعی کنیم در مورد آنها به توافق برسیم. در ضمن، باید بپذیریم که برخی از تفاوت ها قابل حل نیستند و باید آنها را پذیرفت. مثلا اگر یکی از طرفین به شدت مذهبی باشد و طرف دیگر به دین اعتقادی نداشته باشد، ممکن است در مورد مسائل مذهبی اختلاف نظر داشته باشند. در این شرایط، باید به دیدگاه های یکدیگر احترام بگذارند و سعی نکنند یکدیگر را تغییر دهند. تمرکز بر روی ارزش های مشترک و پذیرش تفاوت ها، می‌تواند به حفظ رابطه کمک کند.

10. تجربیات آسیب‌زا

تجربیات آسیب‌زا در گذشته می‌توانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تأثیر بگذارند و باعث شوند که احساس عدم درک کنیم. افرادی که تجربیات آسیب‌زایی داشته‌اند، ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارند. آسیب های گذشته میتوانند باعث ایجاد الگوهای رفتاری ناسالم در روابط شوند. مثلا فردی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ممکن است در بزرگسالی به سختی به دیگران اعتماد کند و همیشه احساس ناامنی داشته باشد. در این شرایط، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس می‌تواند بسیار مفید باشد. روانشناس می‌تواند به فرد کمک کند تا با آسیب های گذشته خود مقابله کند و الگوهای رفتاری سالم تری را در روابط خود ایجاد کند. صبور باشید و به خودتان فرصت دهید تا بهبود پیدا کنید. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

11. ناتوانی در بیان احساسات

برخی افراد در بیان احساسات خود مشکل دارند. این ناتوانی می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند تربیت خانوادگی، تجربیات گذشته، و یا ویژگی‌های شخصیتی باشد. وقتی نمی‌توانیم احساسات خود را به درستی بیان کنیم، دیگران نمی‌توانند ما را درک کنند. اگر در بیان احساسات خود مشکل دارید، سعی کنید با تمرین، این مهارت را تقویت کنید. می‌توانید از نوشتن خاطرات و یا صحبت کردن با یک دوست صمیمی شروع کنید. توجه داشته باشید شما می‌توانید از یک درمانگر کمک بگیرید تا به شما در شناسایی و بیان احساساتتان کمک کند. ترس از قضاوت و یا رد شدن، اغلب مانع از بیان احساسات می شود. به خود یادآوری کنید که بیان احساسات، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و صداقت است.

12. سوءتفاهم‌های فرهنگی

در روابط بین‌فرهنگی، سوءتفاهم‌ها به دلیل تفاوت در آداب و رسوم، ارزش‌ها، و زبان‌ها امری رایج است. این سوءتفاهم‌ها می‌توانند منجر به احساس عدم درک شوند. در روابط بین فرهنگی، آگاهی از تفاوت های فرهنگی بسیار مهم است. سعی کنید در مورد فرهنگ طرف مقابل تحقیق کنید و از آداب و رسوم او آگاه شوید. در ضمن، باید صبور باشید و از قضاوت کردن خودداری کنید. اگر در مورد چیزی مطمئن نیستید، از طرف مقابل سوال کنید. مهم این است که با احترام و صبر با این سوءتفاهم ها برخورد کنید و سعی کنید آنها را حل کنید.

13. مشکلات سلامت روان

مشکلات سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب، و اختلالات شخصیتی می‌توانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تأثیر بگذارند و باعث شوند که احساس عدم درک کنیم. این مشکلات می‌توانند باعث شوند که ما احساساتی مانند بی‌حوصلگی، بی‌تفاوتی، و یا خشم را تجربه کنیم که درک آنها برای دیگران دشوار است. مشکلات سلامت روان میتوانند بر توانایی ما در برقراری ارتباط موثر با دیگران تاثیر بگذارند. اگر فکر می کنید که ممکن است دچار یک مشکل سلامت روان باشید، حتماً به یک متخصص مراجعه کنید. حمایت خانواده و دوستان نیز در این دوران بسیار مهم است. اگر یکی از عزیزانتان دچار یک مشکل سلامت روان است، سعی کنید از او حمایت کنید و او را تشویق کنید تا به دنبال درمان باشد.

14. عدم ابراز نیازها و خواسته‌ها

اگر نیازها و خواسته‌های خود را به طور واضح و مستقیم ابراز نکنیم، دیگران نمی‌توانند آنها را برآورده کنند. این امر می‌تواند منجر به احساس ناامیدی و عدم درک شود. بیان نیازها و خواسته ها، بخشی اساسی از هر رابطه سالم است. اگر نیازهای خود را بیان نکنیم، دیگران نمی توانند آنها را برآورده کنند. برای بیان نیازها و خواسته ها، باید ابتدا آنها را شناسایی کنیم. سپس، باید آنها را به طور واضح و مستقیم به طرف مقابل بیان کنیم. مثلا به جای اینکه بگوییم “تو هیچ وقت به من توجه نمی کنی”، می توانیم بگوییم “من نیاز دارم که بیشتر با من وقت بگذرانی”.

15. سبک دلبستگی ناایمن

سبک دلبستگی ناایمن می‌تواند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تأثیر بگذارد. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند، از صمیمیت دوری کنند، و یا رفتارهای وابسته‌گونه از خود نشان دهند. این رفتارها می‌توانند منجر به سوءتفاهم و احساس عدم درک شوند. سبک دلبستگی به نحوه ارتباط ما با دیگران در روابط صمیمی اشاره دارد. سبک های دلبستگی ناایمن شامل سبک دلبستگی اجتنابی، مضطرب و آشفته می شوند. اگر فکر می کنید که ممکن است سبک دلبستگی ناایمن داشته باشید، می‌توانید از یک درمانگر کمک بگیرید تا به شما در درک و تغییر الگوهای رفتاری خود کمک کند. آگاهی از سبک دلبستگی خود، گامی مهم در ایجاد روابط سالم و پایدار است. صبور باشید و به خودتان فرصت دهید تا بهبود پیدا کنید.

16. مقایسه با روابط دیگر

مقایسه روابط خود با روابط دیگران می‌تواند منجر به احساس نارضایتی و عدم درک شود. هر رابطه منحصر به فرد است و نباید انتظار داشته باشیم که روابط ما شبیه روابط دیگران باشد. شبکه های اجتماعی اغلب تصویری غیر واقعی از روابط ارائه می دهند. همه روابط دارای چالش هایی هستند. به جای تمرکز بر روی نقص های رابطه خود، سعی کنید بر روی نقاط قوت آن تمرکز کنید و برای بهبود آن تلاش کنید. هر رابطه ای منحصر به فرد است و نباید با روابط دیگر مقایسه شود.

17. احساس گناه و سرزنش

احساس گناه و سرزنش می‌توانند مانع از برقراری ارتباط سالم شوند. وقتی احساس گناه می‌کنیم، ممکن است از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب کنیم و یا رفتارهای دفاعی از خود نشان دهیم. وقتی دیگران را سرزنش می‌کنیم، احتمالاً آنها نیز در مقابل ما گارد می‌گیرند. مسئولیت پذیرفتن در قبال اشتباهات، گامی مهم در بهبود روابط است. به جای سرزنش دیگران، سعی کنید به نقش خود در مشکلات توجه کنید و مسئولیت آن را بپذیرید. در ضمن، باید خودتان را ببخشید و از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید. احساس گناه و سرزنش، میتوانند سمی برای روابط باشند. سعی کنید از این احساسات رها شوید و به جای آنها، بر روی ایجاد روابط سالم و مثبت تمرکز کنید. تمرین خودشناسی و آگاهی از احساسات، می‌تواند به شما در کنترل احساس گناه و سرزنش کمک کند.

18. خستگی و استرس

خستگی و استرس می‌توانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تأثیر بگذارند. وقتی خسته و استرس‌زده هستیم، ممکن است بی‌حوصله، تحریک‌پذیر، و یا بی‌توجه باشیم. این رفتارها می‌توانند منجر به سوءتفاهم و احساس عدم درک شوند. مراقبت از خود، از اهمیت بالایی برخوردار است. در ضمن، باید زمان هایی را برای استراحت و آرامش اختصاص دهید. مدیتیشن، یوگا و یا گذراندن وقت در طبیعت می‌تواند به کاهش استرس کمک کند. وقتی استراحت کافی داشته باشیم، می توانیم با انرژی و حوصله بیشتری با دیگران ارتباط برقرار کنیم. رابطه زناشویی

19. عدم تمایل به تغییر

گاهی اوقات، عدم تمایل به تغییر و پذیرش دیدگاه‌های جدید می‌تواند مانع از درک متقابل شود. اگر فکر می‌کنیم که همیشه حق با ماست و نیازی به تغییر نداریم، احتمالاً نمی‌توانیم دیدگاه‌های دیگران را درک کنیم. انعطاف پذیری و تمایل به یادگیری، از ویژگی های مهم یک رابطه سالم است. سعی کنید همیشه ذهن خود را باز نگه دارید و به دیدگاه های جدید گوش دهید. در ضمن، باید بپذیرید که ممکن است اشتباه کنید و همیشه حق با شما نباشد. با پذیرش تغییرات و یادگیری چیزهای جدید، می‌توانید روابط خود را بهبود بخشید و زندگی رضایت بخش تری داشته باشید.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. داشتم فکر میکردم چقدر شبیه هم هستیم آدم ها و چقدر باور داریم کسی ما رو درک نمیکنه. حس عجیبیه، انگار در دنیای خودمون تنها شدیم. یاد اون دعوای پیش پا افتاده با همسرم افتادم که سر چیزی واقعا کوچک بود ولی دو روز با هم قهر بودیم. بعدا که آروم شدیم فهمیدم هر کدوممون فکر میکردیم اون یکی داره عمدا ما رو اذیت میکنه. تازه اون موقع بود که فهمیدم شاید اونم فکر میکرده من درکش نمیکنم.

    جالبه که گاهی یک اتفاق ساده که هر دو طرف اون رو به شکل متفاوتی دیده اند، میتونه این حس رو عمیقتر کنه. مثلا بالاخره فهمیدم اون روز همسرم منتظر بود ازش تشکر کنم ولی من فکر میکردم میدونه که قدردانشم.

    خیلی وقتا این تفاوت در نگاه هاست که درک نشدن رو ایجاد میکنه. شاید خوب باشه بیشتر فکر کنیم قبل از اینکه نتیجه گیری کنیم طرف مقابل قصدی داشته یا درکمون نکرده. به نظرم اگه هر کدوممون بدون پیش داوری صبر کنیم ببینیم طرف مقابل چه حسی داره و چرا اینطوری فکر میکنه، خیلی چیزها حل میشه.

    بعضی وقت ها هم گوش دادن واقعی سخت میشه، مخصوصا وقتی ذهنمون پر از پاسخ هامونه. آیا تا حالا براتون پیش اومده وسط حرف طرف مقابل متوجه شید که اصلا گوش نداده بودید؟ من کلی از این موقعیت ها توی زندگیم داشتم.

    چیزی که جالب بود این بود که بعد از اون دعوا، کم کم یاد گرفتیم به هم بگیم “بیا ببینم فهمیدم چی گفتی یا نه” و این روش خیلی کمکمون کرد. نمیدونم شما هم اینجوریید یا نه، ولی آیا روشی پیدا کردید که بتونه این شکاف درک رو کمتر کنه؟ مثلا نوشتن احساسات قبل از حرف زدن یا هر کار دیگه ای که تجربه کردید.

پاسخ دادن به Yousef لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا